گاهی اوقات ممکن است در زندگی زناشویی، مشکلاتی رخ دهد و بهدلیل بروز اختلاف و عدم تفاهم، مردی تصمیم بگیرد بدون اطلاع دادن به همسر خود، زندگی مشترک را ترک کند. در این قبیل موارد به دلیل عدم اطلاع زوجه از دلیل رفتن و ترک زندگی توسط شوهر، او راه چارهای جز مراجعه به محاکم دادگستری و طرح دعوا نخواهد داشت.
مطابق با رویه موجود، وقتی فردی گم میشود، در وهله نخست همسر فرد باید به دادسرا یا کلانتری محل مراجعه کند و گم شدن او را اطلاع دهد. در این قبیل موارد، قانون کمک فراوانی به زنانی انجام میدهد که همسرشان به یکباره ترک زندگی کرده و ممکن است در این بین فرزند یا فرزندان مشترک آنان نیز آسیب جدی متحمل شوند.یکی دیگر از اقداماتی که زوجه باید در نبود همسر خود انجام دهد، انجام تامین دلیل است. بدین ترتیب که او باید به شورای حل اختلاف مراجعه کند تا یک کارشناس تعیین شود و کارشناس با مراجعه به منزل مشترک آنها و بازدید از آن، گواهی کند که شوهر، منزل را ترک کرده و به اصطلاح گم شده است و خانواده از او بیاطلاع هستند.بعد از گذشت مدت زمانی تقریبا طولانی، اگر زن به این باور برسد که همسرش تعمدا ترک منزل کرده است و قصد ادامه زندگی مشترک را ندارد، باید از طریق مراجع قانونی، با توجه به شروط ضمن عقدی که در عقدنامهها گنجانده شده است، تقاضای طلاق کند. مطابق با یکی از آن شروط، وقتی که زوج، خانه را بدون علت ترک کرده و ۶ ماه مستمر غیبت داشته باشد، زن اصطلاحا در عسر و حرج قرار میگیرد و میتواند از دادگاه، درخواست طلاق کند.برای انجام این امر، در ابتدا زن بهدلیل ترک منزل توسط شوهر، باید دادخواست طلاق تقدیم دادگاه کند. زن، خواهان دعوا و شوهرش، خوانده دعواست و بهدلیل اینکه نشانی دقیقی از شوهر خود ندارد، باید در دادخواست، او را مجهولالمکان معرفی کند تا از طریق نشر آگهی، وقت رسیدگی ابلاغ شود.بهدلیل عدم حضور مرد، روند رسیدگی بهصورت غیابی صورت میگیرد و طلاق غیابی صادر میشود.ناگفته نماند که اجرای حکم غیابی، منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تامین از محکومله (خواهان) است.
معمولا به خانمهایی که همسرشان بدون دلیل، منزل را ترک کردهاند و اطلاعی از آنان در دست نیست، توصیه میشود علاوه بر دادخواست طلاق، دعاوی دیگری از جمله مطالبه مهریه، نفقه و اجرتالمثل خود را نیز مطرح کنند تا اگر اموالی از همسرشان یافت شد، آن را توقیف کرده و بتوانند به حقوق مالی خود دست پیدا کنند.نکته مهم این است که اگر بین زن و شوهری، عقدنامه قدیمی وجود داشته باشد که شروط ضمن عقد در آن وجود نداشته باشد، اقدامات زن قدری با دشواری روبهرو میشود.در این خصوص ماده ١٠٢٩ قانون مدنی مقرر کرده است «هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، زن او میتواند تقاضای طلاق کند. در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم او را طلاق میدهد.»ترتیب رسیدگی مطابق با ماده ١٠٢٣ قانون مدنی، به این صورت است که دادگاه زمانی میتواند حکم موت فرضی غایب را صادر کند که در یکی از جراید محل و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار تهران، اعلانی در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر کرده و اشخاصی را که ممکن است از غایب خبری داشته باشند، دعوت کند تا اگر از او خبر دارند، به اطلاع دادگاه برسانند. اگر یک سال از تاریخ اولین اعلان بگذرد و حیات غایب ثابت نشود، حکم موت فرضی او داده میشود و بر این اساس زن میتواند درخواست طلاق کند.همچنین قانونگذار مقرر کرده است که زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد، باید از تاریخ طلاق، عده وفات نگاه دارد. (ماده ١١۵۶ قانون مدنی)اگر شوهر قبل از انقضای مدت عده، مراجعه کند، حق رجوع به همسر خود را دارد. اما بعد از انقضای مدت عده، حق رجوع ندارد.
مستندات قانونی مرتبط صورتجلسه نشست قضایی استان اردبیل مورخ ۳۰ تیر سال ۱۳۸۳
زمانی که زوجه به طرفیت زوج دعوای طلاق طرح میکند و زوج را مجهولالمکان اعلام میکند آیا دادگاه باید مقررات مربوط به غایب مفقود الاثر را در مورد طلاق زوجه و غیبت زوج رعایت کند؟ اساساً چه تفاوتی بین مجهولالمکان بودن و غایب مفقودالاثر بودن وجود دارد؟
نظر هیات عالی
ممکن است در دو مورد زوج، (خوانده دادخواست طلاق)، تقدیمی از ناحیه زوجه قرار گیرد. ۱ـ در صورتی که تخلف زوج نسبت به یکی از شروط ضمنالعقد محقق شود که در این صورت دادگاه با احراز تخلف از شرط، حکم طلاق صادر میکند. ۲ـ در صورتی که زوجه به عنوان عسر و حرج، زوج مجهولالمکان را خوانده قرار دهد که در این صورت نیز دادگاه پس از احراز عسر و حرج، حکم طلاق صادر میکند. در این دو مورد مجهولالمکان بودن زوج ارتباطی به غایب مفقودالاثر ندارد. اما در صورتی که زوجه هیچیک از دو مورد فوق را جهت تقاضای طلاق اعلام نکند و صرفاً مدعی باشد که شوهرش منزل را ترک کرده و از او اطلاعی ندارد، در این مورد مقررات مربوط به شخص غایب مفقودالاثر اعمال و سپس حکم طلاق صادر میشود.
نظر اکثریت
مطابق ماده ۱۰۱۱ قانون مدنی ایران، غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبـت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.بر این اساس میتوان گفت هر مفقودالاثری، مجهولالمکان است، ولی هر مجهولالمکانی مفقودالاثر نیست.ممکن است مردی همسر و فرزندان خود را به جهاتی از جمله ایذا و اذیت آنها، ترک نفقه، کینهتوزی و انتقامجویی ترک کند و مکان خود را از آنها پنهان و مخفی نگه دارد و زوجه به جهت عسر و حرج دعوای طلاق مطرح کند. در این حالت نمیتوان به او مفقودالاثر گفت. زیرا احتمالاً از او خبری وجود دارد. ولی مکان او و آدرس او معلوم نیست. بنابراین او مجهولالمکان است و لازم نیست در این مورد مقررات مربوط به غایب مفقودالاثر مخصوصاً مواد ۱۰۲۹ و ۱۰۳۰ قانون مدنی ایران رعایت شود و زن او بعد از چهار سال تمام طلاق داده شود. در رسیدگی، دادخواست و خواسته زوجه، مبنا و ملاک است. اگر او شوهر خود را مجهولالمکان اعلام کرد، از طریق انتشار آگهی، ابلاغ اخطاریهها و دادنامهها انجام میشود و اگر او را مفقودالاثر اعلام کرد، از مقررات مربوط به غایب استفاده میشود. در هر حال در رسیدگی، نسبت به اینکه زوج واقعاً مجهولالمکان است یا خیر، تحقیق میشود.